(روطه ، جبهه ای به عرض ده متر) نام کتابی است از سرداراحمد رضا طاووسی که به بیان خاطرات خویش از دوران دفاع مقدس پرداخته است.سال گذشته به واسطه یکی از وبلاگ های شهرضا با این کتاب آشنا شدم ولی نه به کتاب دسترسی داشتم و نه مجال خواندنش فراهم شد. در دیدار اتفاقی و کوتاهی که در ایام نوروزبا نویسنده کتاب انجام شد ایشان خبر از چاپ مجدد کتاب با ویرایش جدید دادند.در تعطیلات اخیر که شهرضا بودم به واسطه لطف ابوی کتاب به دستم رسید و در نیم روزی خواندمش. گاه تند و سریع و گاه همراه با تامل و حتی مرور دوباره.به نظرم رسید که چندنکته را در نقد و بررسی این کتاب متذکر شوم:
1-چند سالی است که در شهرضا برخی رزمندگان دوران جنگ با تاخیری دو دهه ای شروع به انتشار خاطرات خود و دیگر هم رزمانشان نموده اند. این ابتکار ابتدا در فضای مجازی شروع شد و در ادامه راه تاکنون چند کتاب نیز منتشر شده است. روطه را می توان نقطه عطف ادبیات مقاومت شهرضا دانست.به برخی از خصوصیات منحصر به فرد کتاب در مقدمه آن به درستی اشاره شده است. حضور مستمر نویسنده کتاب در جبهه ها مخاطب را با نوشته هایی مواجه می کند که نه با یک یا چند واسطه،بلکه مستقیم از دل جبهه ها مخابره شده اند. فرصت شناسی نویسنده در جمع آوری اولیه خاطراتش بلافاصله بعد از جنگ این فرصت را به او داده است که خاطرات این دوران سرنوشت ساز را با حداکثر جزیئات ولو با تاخیری چند ساله به نسل های جنگ ندیده انقلاب منتقل نماید. هم چنین این حضور طولانی مدت باعث شده است تا در حقیقت یک دوره اجمالی از دفاع مقدس و شریان های اصلی آن بازخوانی شود.نثر کتاب هم روان و خواندنی است و صد البته شیرین.جذر و مد منطقی کتاب آن را تا حد زیادی از کسل کنندگی خارج کرده است. خاطرات مربوط به کردستان را می توان نمونه خوبی از این تنوع برشمرد به گونه ای که شما درست در عین اینکه نمی توانید در مواجهه با بعضی خاطرات جلوی خنده تان را بگیرید اما درست در یک یا دو صفحه بعد اشک ها یتان ناخود آگاه و از سر صدق و صفا جاری می شود.
2-نکته دیگری که در کتاب روطه برایم جالب بود واقع نگری ای بود که در کل کتاب به مقوله جنگ و افراد مرتبط با آن شده بود. مشکلی که بعد از سالهای دفاع مقدس و انتقال ارزشهای آن رخ داد این بود که این واقعیات به صورت یک طرفه و حتی بعضا با درشت نمایی منتقل می شد به گونه ای که نوجوان جنگ ندیده فکر می کرد ما همیشه پیروز میدان بوده ایم و هیچ گاه شکست و یا عقب نشینی نداشته ایم.در کتاب روطه در کنار ابتکارات، خلاقیت های و برنامه ریزی های منطقی فرماندهان سخت کوش جنگ به اشتباهات و قصورات و نیز حوادث پیش بینی نشده به طور مفصل اشاره شده است چه اینکه ما با صحنه کوچک و بزرگی مواجه می شویم که در کلیت خود پازل جنگ را به صورت یک واقعیت باور پذیر و نه بلندپروازی و خوش خیالی عرضه می کند. در این پازل گاه رزمنده ای مجروح و نیمه تن از دست داده مثل شهید سید جمال طباطبائی و دیگرانی از جمله خود نویسنده با وجود مجروحیت شدید باز در اولین فرصت در جبهه ها حاضر می شود و در صحنه ای دیگر عملیات بزرگی مثل کربلای چهار در همان روز نخست به شکست می انجامد. صداقت نویسنده در نوشتن شکست ها و سختی ها واقعا تحسین برانگیز است. به نظر من نقطه اوج صداقت در روطه آنجایی است که احمد رضا طاووسی درست در بزنگاه شهادت از خداوند می خواهد که این توفیق را از اوسلب کند و علی الحساب به تاخیر بیندازد گو اینکه در پس پرده به این حدیث رسولخدا واقف می شوی که شهدا گلچین خداوند هستند و این توفیق اتفاقی و گتره ای نیست.با اینحال گزارشی بودن ماهیت کتاب مانع از آن نشده است که نویسنده از تحلیل وقایع غافل شوداز اینرو گاه تاریخ اسلام را در صحنه های دفاع مقدس یادآوری و بازسازی می نماید.این تحلیل ها باعث می شود که ارتباط حوادث به صورت زنجیر گونه با یکدیگر حفظ شود و به عنوان نمونه حادثه ای مانند کشتار حاجیان در حج خونین نه یک اتفاق بی ربط با جنگ بلکه دقیقا مرتبط با آن تفسیر شود.هم چنین او ابائی ندارد از این که به هنرمند کهن بوم خویش بفهماند اگر دنبال فیلم نامه هستی جایش در همین جاست و نه در بیراهه هایی که سینمای امروز دچارش شده است. او تمام کوپن ها را یکجا خرج نکرده است و در برخی مقاطع اصل خاطرات را به صاحبانش حواله داده است و این امر باعث می شود که مخاطب نه خواننده ای منفعل بلکه کنشگری فعال شود که با ارتباط گیری با صاحبان دست اول خاطره،جاهای خالی ذهنش را پر کند و یا جوابی برای سوالاتش پیدا کند.پاورقی های کتاب هم نقش مهمی در زیبا شدن آن داشته اند به گونه ای که نقش ارتباط رزمنده دهه شصت را با وضعیت فعلی او در دهه نود اشنا می کند و سوژه کتاب در همان حال و هوای جنگ رها نمی شود.
3-به عنوان یک طلبه از انصاف روطه در یادآوری حضور روحانیت شهرضا در جبهه های جنگ لذت بردم.حضوری که گاه در گوشه وکنار نسبت به آن ظلم می شود و حتی عامدانه به آن اشاره نمی شود. گرچه من از صدای جنگ تنها بمباران هوایی شهر قم در سال 1366 در ذهنم نقش بسته است ولکن به عنوان کودکی چند ساله در آن دوران هیچ گاه غیبت های ماهیانه پدرم را که بعدها فهمیدم به علت حضور رزمی و یا تبلیغی در جبهه های جنگ بوده است را فراموش نمی کنم.طلاب ساکن در قم در زمان جنگ بیش از آنکه با تیپ هاو لشکر های محلی عازم جبهه ها شوند غالبا از طریق تیپ مستقل امام جعفر صادق به جبهه ها عازم می شدند.البته وجود اختلافات سیاسی خاص آن زمان که بیش از همه دامنگیر رزمندگان استان اصفهان بود نیز در این جدابودن از همشهریان بی تاثیر نبوده است.
4-در روطه وقتی مخاطب در کتاب و خاطرات آن غرق می شود ناخوداگاه جبهه را یک دانشگاه تفسیر می کند و نه صرفا یک رزمگاه نظامی. در این بزم خودسازی تعقل و عرفان شاید برای اولین و اخرین بار در مملکت ما جمع شده است.بسیجیان عاشق شهادت درست در نزدیکی پرواز اما به دستور فرماندهان خود عبادت گونه عقب می نشینند. اشاره گاه و بیگاه به امدادهای غیبی الهی و ذکر جزئیات ان، اصرار بر پاسداشت حنظله های دفاع مقدس، تجلیل از فرهیختگان و اسوه های اخلاقی جبهه ها در روطه این اصل را برایم رقم زد که خط مقدم جبهه ها نه جای امتحان بلکه جای امتحان پس داده ها بوده است.
5-طبیعت جنگ ها اینست که فرماندهان و گردانندگان بیشتر به چشم می آیند اما مهم ترین هنرمندی روطه اینست که متواضعانه ریز و درشت رزمندگان را یکجا و دوشادوش هم آورده است. چه انها که فرمانده بودند و برای خود اسم و رسمی داشتند و چه دیگرانی که به جبهه امدند و بعد از سالها برای اولین بار در این کتاب و لودر قالب یک پاورقی به نام انها اشاره شده است.
6-از انجا که دست نویس بشر بی عیب و نقص نیست به نظر من بزرگ ترین عیب کتاب نداشتن نمایه ( و به خصوص نمایه اشخاص و اماکن) در اخر آن است. اگرچه فعلا نمایه زنی بیشتر در کتب علمی و تخصصی باب شده است ولکن ذکر نام صدها تن از رزمندگان در این کتاب، این کار را ضروری نموده است. این غفلت بزرگ که هر کتابخوان حرفه ای در اولین وهله آن را در می یابد و متوجه می شود به این معناست که شما برای پیدا کردن اسم شخص موردنظرتان که احتمال می دهید نامش در کتاب آمده است باید 450 صفحه کتاب را به دقت زیر و رو کنید!
7-به هر روی ، روطه امتداد یک جهاد است. جهادی که هنوز تمام نشده است و نشان می دهد قلم های دیگری هم باید بنویسندو بنویسندو بنویسند.خاطرات جنگ نه یک صفحه شخصی در هارد ذهن رزمندگان بلکه حق الناسی است که نسل های بعد نباید از آن بی بهره بمانند.
برچسب ها : شهرضا برچسب ها : انقلاب برچسب ها : اجتماعی